هو الخالق لا بمعنی حرکةٍ و لا نَصب...
دنبال چي مي گردي ؟...
منتظر چي هستي..؟؟ _معجزه ؟؟
چرا جاي خودتو پيدا نمي کني؟ اصلا مي دوني کجاي راه عمرت وايستادي؟
بابا داره دير ميشه ها...
از عمق همه ي حرفا و صبوري ها و تصميم گيري هاي مادر بزرگم و تو همه ي خاطره ها وتجربه ها و نصيحت هاي پدر بزرگم فهميدم که عمر اين نسل داره خيلي زودتر از نسل هاي قبل مي گذره...نه...!...زمان مثل هميشه درست داره ميره ..منظم ودقيق ...ايراد از نسل امروزه که " گهي تند و گهي خسته..."
تا کي مي خواي تو اين درگيري نيمه ي سنتي و مدرن مغزت وايستي يه گوشه و فقط نيگا کني..؟؟(رجوع شود به "بيوتن" اميرخاني)
چرا نمي ري سراغ اون دسته از توانايي هات که خرج داره..سنگينه ....اما باور کن مي ارزه..
چرا نمي خواي باور کني تو راه رسيدن به هدفت خوش گذروني وتفريح و لذت بردن از نعمت هاي اين دنيا حاشيه است...چرا همش جاده خاکي ميري؟؟؟
وقتي همش را هتو کج کني و بري تو جاده خاکي ، مسلّمه سوخت کم مياري..خب معلومه که چرا نمي فهمي چرا اينقدر زود گذشت و تو هنوز به جايي نرسيدي..
بابا داره دير ميشه ها....
نکنه با اين طرز راه رفتن توقع داري يه راهي هم به " خيمه ي ملاقات "داشته باشي...؟!
نکنه تو هم مثل بقيه به خودت " حق " مي دي که به زمين و زمان ببندي و گله کني ازينکه نمي ذارن راهتو بري...."همش تقصير احمدي نژاده..."
(اين روزا که ديگه اختلالات جوي هم تقصير اين بشره...! )
خودتو به نديدن و نفهميدن نزن رفيق!
من و تو خيلي بيشتر ازون مسئوليم..!
باور کن من و تو خيلي بيشتر ازينا مي فهميم که به انکر الاصوات دشمن که در گوشي غر مي زنه لبيک نگيم و...
پاشو...پاشو که همه چي مهياست...
اگه چشمت به هدفه و داري راهتو درست درمون مي ري ..که خدا به همرات...التماس دعا...
اگه فکر مي کني به يه جايي رسيدي ، قانع نباش ، هميشه يه پله بالاتر هست...!
اگرم مثل من هنوز گيج راه و هدف و امکانات و نيمه هاي سنتي ومدرني پاشو هدفت رو از نو باز سازي کن...به خودت قول بده که بيشتر فکر کني و دلت به حال خودت بسوزه وديگه خودتو گول نزني...!!
تو اين ماه خوشکل خدا ،زمين قلبامون به آسمون لبيک خدا خيلي نزديکتره...اگه يه ياعلي بگيم و پاشيم ، باور کن دستا مون مي رسه به دستاي خدا...
اين پا شدن زحمت مي خواد...
" بدست آوردن ارزش هاي والا با خوش گذراني ميسر نيست!..چه بسا خواب هاي شب که تصميم هاي روز را از بين برده و تاريکي هاي فراموشي که همت هاي بلند را نابود کرده است..."
نهج البلاغه خطبه ي 241
دستاي خدا منتظره...!
الهي....
گفتم که به اميد کرمت غرق گناهــــــم
گفتا که چرا شرم نکردي زنــــگاهــم
گفتم که گنهکارم وشرمنده ي رويــــــت
گفتا که تو را با همه ي شرم پناهــم
گفتم که به نزدت که گواه دل زار است؟
گفتا که دل زار تو را خويش گواهـــم
گفتم که اگر اذن دهي سوي تو آيـــم
گفتا که بيا من ز ازل چشم به راهم.....
* بندگي هاتون قبول...
*التماس دعا....
* يا علي..
بدست آوردن ارزش های والا باخوش گذرانی میسر نیست..چه بسا خواب های شب که تصمیم های روز را ازبین برده و تاریکی های فراموشی که همت های بلند را نابود کرده است..!